عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
1 | 1441 | ratin97 |
![]() |
2 | 1942 | april |
![]() |
5 | 1952 | erfan00 |
![]() |
0 | 1426 | milad1369 |
![]() |
0 | 919 | milad1369 |
![]() |
0 | 933 | milad1369 |
![]() |
0 | 1054 | milad1369 |
![]() |
0 | 905 | milad1369 |
![]() |
0 | 836 | milad1369 |
![]() |
0 | 845 | milad1369 |
نویسنده: نامشخص
تعداد صفحات: 141
فرمت کتاب: PDF
زبان کتاب: فارسی
نویسنده: یورگن توروالت
مترجم: ذبیح الله منصوری
تعداد صفحات: 327
فرمت کتاب: PDF
زبان کتاب: فارسی
توضیحات:
یورگن توروالد با نام اصلیِ هاینس بونگارتز یک نویسنده آلمانی، روزنامه نگار و تاریخدان بود که بیشتر برای تحقیقاتش در تاریخ پزشکی قانونی و جنگ جهانی دوم مشهور است.
نام کتاب : حلقه ی عشقم
نویسنده : بامزی کاربر انجمن نودهشتیا
حجم کتاب : ۳۹۴ کیلوبایت (پرنیان) – ۹۵۹ کیلوبایت (کتابچه) – ۳۵۱ کیلوبایت (epub)
ساخته شده با نرم افزار : پرنیان و کتابچه ، اندروید ، epub
خلاصه داستان :
…فـراز و نـشیب زنــدگی دخـتری ۲۵ سـاله…
…متــولد شـده در خانــواده ای با وضــع مــالی متوســط…
…برخــاسته از بــطن جــامعه…
…یــک زنــدگی معمولــی…
…او کــه به تازگــی تــوانسته مــدرس زبــان دانشــگاه شود…
…دختری به اســم تــابــان……
نام کتاب : ورود عشق ممنوع
نویسنده : نیلا… کاربر انجمن نودهشتیا
حجم کتاب : ۱٫۶۸ مگا بایت
تعداد صفحات : ۱۹۶
قالب کتاب : PDF
عنوان کتاب:حماقت عشق
نویسنده:المیرا.ک
تعداد صفحات:754
خلاصه:داستان در مورد یه دختر به اسم ساراست که پدر و مادرش فوت کردن و با مادر بزرگش زندگی میکنه زندگی عادی داره تا اینکه یک روز یه اتفاق کوچیک باعث به وجود اومدن اتفاقات بزرگتری تو زندگیش میشه و ........
بچه ویرایش نشده ست...نسخه ویرایش شده ش رو فردا می ذارم...
نام کتاب : قاب عکس خالی
نویسنده : مریم شهسواری
حجم کتاب : ۳۲۷ کیلوبایت
تعداد صفحات : ۱۳۹۰
قالب کتاب : jar
دسته : رمان و داستان
عنوان کتاب:شرط بندی دردسر ساز
نویسندگان:نرجس خاتون و MaRyAm.PaRiZaD
تعداد صفحات:927
رخ به رخ....رو به روی هم
دوشخصیت منحصر به فرد....
یکی لبریز از غرور...پراز حس پیروزی...دستهاش پر از قدرت...بدون ترس
دیگری پراز سرکشی ...در عین ظرافت پراز حس انتقام...لبریز ازغم و نامردی روزگار...دستهاش خالی...
با یه بحث ... یه کل کل ساده...یه شرط بندی ازجنس لجبازی
وارد بازی خطرناکی میشن ... بازی که اسمش رو گذاشتم
خلاصه:الیسا با چندتا از دوستاش از یتیم خونه فرار میکنه ومجبور میشه بعد از سختیهایی که میکشه دست به کار خلاف یا دزدی بزنه در این بین ناخواسته وارد گروهی میشه که بدون اینکه بخواد باعث پیشبرد یکی از عملیاتهاشون میشه ..پلیسی جوان اونو در ان عملیات میگیره وپس از دستگیری طبق نثربالا شرطی بینشون گذاشته میشه تا باهم به عنوان خلافکاران حرفه ای وارد گروه بشن ..داستان از زمان ورودشون به گروه گفته شده...
پودر گیاهی ماریانا تنگ کننده واژن
----------------------